Wednesday, August 30, 2006


خسته ام
....از خوابی که به بیداری کابوس وار می گذرد
و خسته تر می شوم
....وقتی که چشمهایت ،نگاهت
.... و خواب می بینم که دارمشان به وسعت غمهایم

7 comments:

Anonymous said...

eeeh .... rasti in yasaman too linket khodeti ?

sunny said...

(be khodam)nabayad fekr kard ...nabayad khast..nabayad nevesht..hanooz kar haye bihoodeye natamame besyari dar zendegi baghist....

Anonymous said...

khodamam

Anonymous said...

فكر مي كردم كه فقط در خواب ها ميشود در تابستان هم پالتو پوشيد و با چتر به خيابان ها رفت . حالا واقعيت دارد . شهر كثيف من هميشه سرد است و تا مغز استخوانم را مي سوزاند.شهر من و آدم هايش بوي گند مي دهند .

Anonymous said...

و خسته تر و خسته تر و خسته تر

Anonymous said...

و خسته تر و خسته تر و خسته تر

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.