. از نگفته ها ، از نسروده ها پرم
از اندیشه های ناشناخته و
. اشعاری که به آنها نیندیشیده ام
عقده ی اشک من درد پری ، درد سرشاریست . و باقی ناگفته ها
. سکوت نیست . ناله یی است
. اکنون زمان گریستن است ، اگر تنها بتوان گریست
. یا به رازداری دامان تو اعتمادی اگر بتوان داشت
...
: واکنون
. نوری نیست
. اميد ِ درودي نيست...
. اميد ِ نوازشي نيست...