Wednesday, November 22, 2006


اينك چشمي بي دريغ
كه فانوس اشكش را
شور بختي مردي را كه تنها بودم وتاريك
. لبخند مي زند


آنك منم كه سرگرداني هايم را همه
تا بدين قله جل جتا
. پيموده ام


آنك منم
. ميخ صليب از كف دستان به دندان بركنده

آنك منم
پا بر صليب باژگون نهاده
با قامتي به بلندي فرياد

...

No comments: