Saturday, June 24, 2006

[خداحافظ آدم ها]
!!بر او ببخشاييد
بر او كه گاه گاه
پيوند دردناك وجودش را با آب هاي راكد و حفره هاي خالي از ياد مي برد
و ابلهانه مي پندار كه حق زيستن دارد
بر او ببخشاييد
بر خشم بي تفاوت يك تصوير
كه آرزوي دوردست تحرك در ديدگان كاغذيش آب ميشود
بر او ببخشاييد
بر او كه در سراسر تابوتش جريان سرخ ماه گذر دارد
و عطر هاي منقلب شب
خواب هزار ساله اندامش راآشفته ميكند
بر او ببخشاييد
بر او كه از درون متلاشيست اما
هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور مي سوزد
و گيسوان بيهده اش نوميدوار از نفوذ نفسهاي عشق مي لرزد
اي ساكنان سرزمين ساده خوشبختي
اي همدمان پنجره هاي گشوده در باران
بر او ببخشاييد
بر او ببخشاييد
زيرا كه مسحور است
زيرا كه ريشه هاي هستي بارآور شماست
در خاكهاي غربت او نقب مي زنند
و قلب زود باور او را
با ضربه هاي موذي حسرت
. در كنج سينه اش متورم مي سازند
.
.
.
بر او ببخشایید
بر او ببخشایید

Thursday, June 22, 2006

It's not enough
It's not enough
[...]
His hand has faltered .... .... ..........

Tuesday, June 20, 2006

چشم‌های ديوار چشم‌های دريچه چشم‌های در
چشم‌هاي آب چشم‌های نسيم چشم‌های کوه
چشم‌های خير و چشم‌های شر

چشم دريا و چشم ماهي چشم‌های درخت

چشم‌های برگ و ريشه چشم‌های برکه و ني‌زار
چشم سنگ و چشم‌های شيشه
چشم رشک چشم‌های نگران چشم‌های اشک
.بهت‌زده در ما مي‌نگرند
...نه ازآن‌رو که تو را دوست مي‌دارم من

Monday, June 19, 2006


تن تو آهنگي‌ست
و تن من کلمه‌ای که در آن مي‌نشيند
:تا نغمه‌ای در وجود آيد
.سرودي که تداوم را مي‌تپد
:در نگاه‌ات همه‌ي ِ مهرباني‌هاست
.قاصدي که زنده‌گي را خبر مي‌دهد
:و در سکوت‌ات همه‌ي ِ صداها
.فريادي که بودن را تجربه مي‌کند

Thursday, June 08, 2006

برگشت
افق تا افق آب است
كران تا كران دريا
برگشت
كران تا كران آب است
افق تا افق دريا
چه پروا ، اي دريا
برگشت
افق تا افق آب است
كران تا كران دريا
نه ماهيم من ، از شنا چه حاصل ؟
كه نيست ساحل ساحل كه نيست ساحل
دگر بازوانم خسته ست
مرا چه بيم و ترا چه پروا اي دل
كه داني كه داني
دگر تخته پاره به امواج دريا سپرده ام من
زمام حسرت به دست دريغا سپرده ام من

Tuesday, June 06, 2006

خدایا
اگر روزی این مهره های پیش رفته توان برگشت داشتند
اگر روزی مرد روشن من خواست که بازگردد
مرا ببین که سراپا انتظارم

ای مهره های پیش رفته
ای مهره های ناخواسته
اگر روزی توان بازگشت داشتید
مرا ببینید که سراپا انتظارم

ای مرد روشن من
ای مرد روشن در سایه فروافتاده ام
اگر روزی خواستی باز گردی
مرا ببین که سراپا انتظارم

و ای آسمان
ای ستاره ها
ای ابرها
ای کهکشان
ای آبها
اگر روزی مرد روشن من را دیدید
او را بگویید که سراپا انتظارم

و ای تمام هستی
تمامیتان
می شنوید ... ؟ با تک تک تانم
اگر روزی مرد روشن من از آن شما شد
با تمام وجودتان حافظش باشید
با تمام وجودتان
.
.
.

Saturday, June 03, 2006

I Didn't tell you
What I believe
Did somebody say that
A love like that won't last?!!
I Didn't give you
All that I've got to give